در حالیکه آماندا هیهرست همراه پسر کوچکترش منتظر به پایان رسیدن کلاس تکواندوی پسر بزرگترش بودند، آگهیای را دید که زندگیاش را تغییر داد و در عین حال جان فردی دیگر را نجات داد.
آن آگهی داستان وونچله نایت را تعریف میکرد، مادر تنهای 50 ساله دو فرزند که هشت سال بود دنبال اهداکننده کلیه میگشت. یکی از دختران نایت یعنی کورتنی نایت 29 ساله در آن استودیو کار میکرد و آگهی را برای مادرش نصب کرده بود.
خانم هیهرست 32 ساله گفت: «معمولا هرگز این جور آگهیها را نمیخوانم، اما من را جذب کرد. پیش از آنکه خواندنش را تعریف کنم میدانستم که قرار است چه اتفاقی بیفتد. میدانستم».
او هیچ چیز درباره پروسه اهدای کلیه نمیدانست، اما از خود پرسید که «اگر من نه، پس کی؟» .طی چند هفته بعد، هیهرست تستهای فراوانی داد تا مشخص شود که کلیهاش برای نایت کار خواهد کرد. دکترها بعد از تقریبا دو ماه تشخیص دادند که همینطور است.
هیهرست که فقط به شوهرش خبر داده بود چه کار میخواهد بکند، به استودیوی تکواندو بازگشت تا به دختر نایت خبر دهد. بعد آنها به خانه نایت رفتند و او را پس از بازگشت به خانه از کار سورپرایز کردند. هیهرست گفت: «دو ساعت فقط گریه کردیم و حرف زدیم».
نایت که خودش تحلیلگر اهدای مغز استخوان در واحدی از یک بیمارستان محلی است، خبر هیهرست را یک «هدیه بسیار خاص» خواند و گفت همیشه قدر آن را خواهد دانست.
نایت در سال 2004 متوجه شد بیماری کلیه پلیکیستیک دارد، در سال 2013 مجبور به استفاده از دیالیز شد و از آن موقع تا به حال 9 ساعت در روز را به دستگاه وصل بود. او دیگر نتوانست سفر کند و اغلب احساس خستگی و درد میکرد.
اما در روز بیستوپنجم ژانویه که نایت و هیهرست یک عمل انتقال کلیه موفق داشتند همه چیز تغییر کرد. هیهرست روز بعد از عمل جراحی از بیمارستان مرخص شد. او میگوید: «بچهدار شدن از این عمل برای من سختتر بود. حس میکنم افراد بیشتری باید در این باره اطلاع داشته باشند».
هیهرست همچنین حامی اهدای کلیه شده و از فیسبوک استفاده میکند تا با اهداکنندگان و دریافتکنندگان ارتباط برقرار کند. هیهرست و نایت گفتند هر دو آمادهاند برنامه یک سفر را با هم بریزند تا زندگی جدید نایت را جشن بگیرند.
نایت گفت: «آماندا تا آخر عمر خواهر من خواهد بود. خانواده او هم خانواده من است، بنابراین همیشه با هم خواهیم بود».